
Groups |
---|
royaye30b is not in any groups |
Interests |
وبلاگی با مطالب متنوع فرهنگی،ادبی و هنری همراه با جدیدترین تصاویر دیدنی و جذاب از سراسر جهان |
ROYAYE30B | royaye30b
آخرین مطالب رویای سیب
-
توهم تصاویر در آب
-
جادوی رنگ طبیعت
-
سیب
شعر اول رو حمید مصدق گفته بوده که همه خوندن یا شنیدن :
تو به من خنديدي و نمي دانستيمن به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدمباغبان از پي من تند دويدسيب را دست تو ديدغضب آلود به من كرد نگاهسيب دندان زده از دست تو افتاد به خاكو تو رفتي و هنوز،سالهاست كه در گوش من آرام آرامخش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارمو من انديشه كنان غرق در اين پندارمكه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
بعدها فروغ فرخزاد اومده و جواب حمید مصدق رو اینجوری داده:من به تو خنديدمچون كه مي دانستمتو به چه دلهره از باغچه ی همسايه سيب را دزديديپدرم از پي تو تند دويدو نمي دانستي باغبان باغچه همسايهپدر پير من استمن به تو خنديدمتا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهمبغض چشمان تو ليكلرزه انداخت به دستان من وسيب دندان زده از دست من افتاد به خاكدل من گفت: بروچون نمي خواست به خاطر بسپاردگريه تلخ تو راو من رفتم و هنوزسالهاست كه در ذهن من آرام آرامحيرت و بغض تو تكرار كنانمي دهد آزارمو من انديشه كنان غرق در اين پندارمكه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشتو از اونا جالب تر جوابیه که یه شاعر جوون به اسم جواد نوروزی بعد از سالها به این دو تا شاعر داده:
دخترک خندید وپسرک ماتش برد !که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیدهباغبان از پی او تند دویدبه خیالش می خواست،حرمت باغچه و دختر کم سالش رااز پسر پس گیرد !غضب آلود به او غیظی کرد !این وسط من بودم،سیب دندان زده ای که روی خاک افتادممن که پیغمبر عشقی معصوم،بین دستان پر از دلهره ی یک عاشقو لب و دندان ِتشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودمو به خاک افتادمچون رسولی ناکام !هر دو را بغض ربود...دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:این جدایی به خدا، رابطه با سیب نداشت. -
خانه استخوانی
کازاباتلو خانه ای در بارسلوناست که بسیار مورد توجه توریستها قرار گرفته است.سازنده این بنا یک مدیست به نام آنتونی گودی در سال 1905 تا 1907 است.در این بنای عجیب که همکنون یک موزه است ، خطوط راست دیده نمیشود .نمای بیرونی از سرامیکهای شکسته کاشی ها درست شده است.به این بنا خانه استخوانی اتلاق میشود. -
بیقرار